به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار،راديو رژيم صهيونيستي در گزارشي مدعي شد: «باراک اوباما و بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسرائيل توافق کردهاند که در دور بعدي مذاکرات هستهاي ايران با گروه 1+5، نماينده اسرائيل نيز حضور داشته باشد.»
االبته ين ادعا درحالي است که همه طرفهاي مذاکره مقابل ايران به خوبي بر اين موضوع واقفند که جمهوري اسلامي ايران اسرائيل را به رسميت نميشناسد.
**نفوذ لابي صهيونيست در آمريکا
حال اين سوال مطرح است چه شده که آمريکايي ها قصد دارند اسرائيل را به طور مستقيم وارد مذاکرات کنند.
در پاسخ بايد به اين نکته اشاره کرد که کنگره و دولت آمريکا به شدت تحت نفوذ سازمانهاي اسلامستيز يهودي است، سازمانهايي که اولويت نخست آنها تأمين امنيت اسرائيل و در نتيجه تضعيف دشمنان درجهيک آن يعني مسلمانان ضدصهيونيسم است.
نفوذ لابي صهيونيستي وقتي مهمتر ميشود که مسئولان آمريکايي در کنگره و دولت اذعان ميکنند تصميمات آنها زير فشار اين لابي اتخاذ ميشود و طبيعي است که اين وضعيت در يک دولت دموکراتيک به معناي زيرسؤالرفتن دموکراسي است، زيرا لابي صهيونيستي نه براي مردم آمريکا که براي يهوديان افراطي، صهيونيسم و رژيم جعلي اسرائيل دل ميسوزاند.
از سويي ديگر قطعنامههاي گوناگوني در کنگره آمريکا به نفع رژيم صهيونيستي تصويب شده است که با درنظرگرفتن جنايات اين رژيم و قضاوت نهادهاي بينالمللي بر جنايتکاربودن اسرائيل، نفوذ عميق لابي اسرائيلي را در کنگره آمريکا روشن مي سازد.
از سويي ديگر سازمانهاي صهيونيستي براي تأمين مقاصد خود در کليديترين مناصب سياسي آمريکا يعني رياستجمهوري و کابينه نفوذ کرده و مقاصد خود را تأمين مي کنند.
لابي صهيونيستي در کابينه آمريکا به صورت مستقيم نفود کرده و از بهقدرترسيدن افراد مخالف اسرائيل و يا حتي بيطرف در مناصبي چون رياستجمهوري و وزارت امور خارجه جلوگيري ميکند. نمونه چنين اعمال نفوذي را ميتوان در خودداري کارتر از معرفي جرج بال (George Ball) به عنوان وزير خارجه و خودداري حزب دموکرات از کانديداتوري هاوارد دين (Howard Dean) در انتخابات رياستجمهوري ???? ميلادي با وجود تمايل و عزم هر دو در اين مورد است.
در هر صورت شواهد يادشده نشان ميدهد کنگره و دولت آمريکا به شدت تحت نفوذ سازمانهاي اسلامستيز يهودي است، سازمانهايي که اولويت نخست آنها تأمين امنيت اسرائيل و در نتيجه تضعيف دشمنان درجهيک آن يعني مسلمانان ضدصهيونيسم است.
**چرا اسرائيل نمي خواهد مذاکرات به نتيجه برسد؟
گذشته از همه اين مسائل اساسا يک اشتراک منافعي بين رژيم صهيونيستي و غربي ها چه امريکايي ها و اروپايي ها وجود دارد. به اين صورت که اين غربي ها و اروپايي ها بودند که رژيم صهيونيستي را با اهداف راهبردي و نگاه دراز مدت در منطقه غرب آسيا و جهان اسلام، جعل، ايجاد و به وجود آوردند و بر همين مبنا هم اين رژيم را پشتيباني و حمايت مي کنند.
از آن طرف هم رژيم صهيونيستي اساسا فلسفه وجودش بر مبناي قدرت نظامي است و اين قدرت نظامي اصالت داخلي ندارد و بايد از خارج پشتيباني و حمايت بشود. اين رژيم احساس مي کند که تماما تکيه گاهش غرب و به ويژه آمريکا است، يعني بقا خودش را در اين مي بيند که کاملا به کشورهاي غربي به ويژه آمريکا وصل باشد. بنابراين يک نياز دو سويه در اينجا وجود دارد.
وقتي مسئله هسته ايي جمهوري اسلامي ايران مطرح مي شود ما بايد ببينيم که غربي ها و خصوصا امريکايي ها به چه دلايلي با موضوع فعاليت هاي هسته ايي صلح آميز ايران مخالفت مي کنند و رژيم صهيونيستي به چه دلايلي مخالفت مي کند؟
دلايل عمده مخالفت رژيم صهيونيستي اين که اساسا انقلاب اسلامي معادلات را در منطقه دارد تغيير مي دهد و چون رژيم اسرائيل فلسفه وجودي خود را مبتني بر قدرت خود تعريف کرده هرگز خواهان اين نيست که در منطقه قدرتي برتر از قدرت رژيم صهيونيستي شکل بگيرد و چون اسرائيل قبلا داراي يک توان نظامي و هسته اي بوده و در حوزه خاصي اين برتري را حفظ کرده با پيدايي انقلاب اسلامي در اين حوزه معادله قدرت و توازن قدرت به هم خورده و تثبيت يک ايران هسته اي حتي با نگاه غيرنظامي گرايانه که ايران دنبال مي کند، مي تواند اين معادله را تغيير دهد. بنابراين مي بينيم که رژيم صهيونيستي به هيچ عنوان حاضر نيست که ايران هسته اي را در منطقه تحمل بکند.
در اينجا يک اشتراک منافع بين اروپا، آمريکا و صهيونيسم وجود دارد و هر دوي اين مجموعه يعني رژيم صهيونيستي از يک طرف و غرب چه اروپايي ها و آمريکايي ها از طرف ديگر، خواهان اين هستند که جمهوري اسلامي ايران به يک کشور هسته ايي تبديل نشود.
اينجا دغدغه صهيونيست ها بيشتر از بقيه است. چرا که صهيونيست ها دغدغه بقا دارند، البته نه به اين معنا که جمهوري اسلامي ايران از سلاح هسته ايي عليه نظام صهيونيستي استفاده مي کند. آنها مي خواهند جلوي پيشرفت و رشد ايران و تبديل شدن ايران به يک الگو را بگيرند. اساسا نگراني صهيونيستي ها همين بقاي جمهوري اسلامي ايران، توسعه نفوذ و توسعه قدرتش است. اما کشور هاي آمريکا و اروپايي دغدغه بقا ندارند، بلکه دغدغه تغيير موازنه قدرت و پيدايي تمدن اسلامي و افول تمدن غرب را دارند.
**چرا زمزمه حضور اسرائيل در مذاکرات مطرح شد؟
البته در کنار همه مسائل ذکر شده بايد به اين موضع هم اشاره کرد که چه چيزي باعث شده تا آمريکا به خود اجازه دهد تا در مورد حضور اسرائيل در مذاکراتي که ايران يک طرف آن است صحبت کند.
قطعا وقتي دشمن ضعف داخلي را در کشور ببيند و مشاهده کند که مشکلات متعددي در داخل داريم و ازسويي ديگر رئيس جمهور و ساير مسئولان بلند پايه کشور پيوسته اوضاع داخلي را سياه جلوه دهند اين مسئله در ذهنش نقش مي بندد که طرف مقابل يعني ايران مجبور است هر چيزي را که آنها مي گويند بپذيرد و در واقع تنها راه طرف مقابل را پذيرش تمام شروط خود مي دانند.
بله؛ وقتي رئيس جمهور در مصاحبه تلويزيوني خود تنها به سياه نمايي عليه اوضاع داخلي بپردازد و کشور را در لبه پرتگاه توصيف کند قطعا دشمنان هم به فکر سوء استفاده ميافتند ؛تا جايي که راديو رژيم صهيونيستي در گزارشي مدعي شود: «باراک اوباما و بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسرائيل توافق کردهاند که در دور بعدي مذاکرات هستهاي ايران با گروه 1+5، نماينده اسرائيل نيز حضور داشته باشد.»
**مهر "تکذيب شد" ظريف بر شايعه حضور اسرائيل در مذاکرات
البته محمدجواد ظريف در حاشيه ديدارهاي خود با علما و مراجع تقليد با اشاره به شايعه حضور نماينده رژيم صهيونيستي در دور بعدي مذاکرات اظهار داشت: اين رژيم به اعتقاد جمهوري اسلامي ايران بزرگترين خطر منطقهاي و بينالمللي است و به يقين در مذاکرات حضور نخواهد داشت.
وي افزود: مذاکرهکنندگان ايراني در اتاقي که نماينده رژيم صهيونيستي در آن حضور داشته باشد وارد نميشوند.
وزير امور خارجه با بيان اينکه قدرتهاي جهاني به جاي فشار بر ايران بايد به دنبال خلع سلاح رژيم صهيونيستي باشند عنوان داشت: در اين صورت شاهد منطقهاي عاري از سلاحهاي کشتار جمعي خواهيم بود.
وي ادامه داد: رژيم صهيونيستي سلاحهاي شيميايي و هستهاي در اختيار دارد در حاليکه اين نوع سلاحها هيچ امنيتي ايجاد نميکنند و در عين حال به خطر در منطقه دامن ميزنند.
گزارش از مقداد ذکيزاده